یادداشت های یک وَرَق

نامش ورقی بوده ... ملک ابد اندر وی!

یادداشت های یک وَرَق

نامش ورقی بوده ... ملک ابد اندر وی!

آئورا

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ

آئورا ،نام دیگر تمناست، این را پشت جلد کتاب نوشته است تا خواننده گمان کند با یک داستان عاشقانه مواجه می شود، عشق در داستان هست اما ماجرای عشق به جاودانگی مطرح است.عمر بی پایان.تسلسل جوانی.

زنی که اینبار برتر از مردان، داستان را پرداخت می کند، تصمیم گیرنده و مسحور ساز و مسخ کننده است، او در حقیقت پیرزنی است که "می کوشی سن او را حدس بزنی ، سنی است که بعد از آن ردیابی گذشت سالیان ناممکن است...ص 31" ، مردی را استخدام می کند تا خاطرات شوهرش، عشق اش، را بازنویسی و مرتب کند.ژنرال شصت سال پیش مرده است.

خاطرات آنطور که خانم آنها را مورد تمجید قرار می دهد نه بکر است و نه با قلم ویژه ای نگاشته شده،اما پیرزن به شدت اصرار دارد که کار بازنویسی شان قبل از مرگ اش به پایان برسد.

 "تاریخ دان جوان، جدی ، با انضباط. تسلط کامل به زبان فرانسه محاوره ای...ص 1"، از روی این آگهی استخدامی که انگار برای یک نفر چاپ شده است فلیپه مونترو به آدرس منزل پیرزن می رود ، وارد خانه ای می شود که انگار با دنیای بیرون هیچ ارتباطی ندارد و پس از اینکه وارد می شوی دیگر امکان خارج شدن نداری. خانه ای که نور در اتاق ساکنان آن تنها نور شمع های مقدسی است که می سوزد تا حال و هوای عبادت را در آن زنده نگاه دارد.اتاق تاریخ دان اما سقفی شیشه ای دارد.

آنها دو زن هستند، یکی پیر، دیگری نسخه ی جوان شده ی همان پیرزن، مانند او، مسخ شده ی او، آئورا، "چرا آئورا در آن خانه زندگی می کند، برای آنکه توهم جوانی و زیبایی را در این پیرزن مفلوک دیوانه همیشگی کند.ص 39" و تاریخ دانی که مسلط به فرانسه ی محاوره ای است،عاشق آئورا می شود، با او می آمیزد و بعد می فهمد که خودش نیز مسخ شده ای دیگر است، او ژنرال است، شوهر پیرزن، شوهر آئورا.

آئورا، نمود کامل از قرار گرفتن یک انسان است در دایره جریان هایی که از "دیگران" بر وجود او ساطع می شود و او را در برمیگیرد، آئورا چیزی است که وجود ندارد، هستی اش وابسطه است به باور آنکه او را می خواهد است.آئورا تسلط کامل جریان عشق به جاودانگی است بر همه زمان ها، کسی است که از "گذشته" به "اکنون" می آید تا "آینده" را رقم بزند.

پایان

* آئورا برگرفته شده از یک نظریه ی علمی(بیشتر روانشناسی) است که مربوط به بازتاب و انعکاس یک انرژی در بدن انسان است و روانشناسان با استفاده از آن شیوه ی زندگی و نوع احساسات فرد را جستجو می کند.کارشناسان نظریه «آئورا» اعتقاد دارند که این پدیده انعکاس ثبت کامل گذشته و حال و آینده انسان است.

*آئورا همان شفق قطبی است که به دلیل توفان‌های خورشیدی رخ می‌دهد.

*آئورا خارج از بدن وجود دارد.اما به هفت چاکرا مربوط است و محصورشان می کند.بنابراین آن را چاکرای هشتم می گویند.رنگ،اندازه و شکل این هاله محافظ،که بدن را احاطه کرده است،با توجه به سلامت روحی،عاطفی،ذهنی و جسمی ما و بستهبه اینکه چاکراها کاملا متعادلند یا خیر،تغییر می کند


اثر #کارلوس_فوئنتس

 موضوع: #جاودانگی #سوررئالیسم

#1962، ترجمه عبدالله کوثری، نشر نی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ
  • زهرا باقری

نظرات  (۱)

  • میله بدون پرچم
  • سلام  
    آئورا جالب بود... و جالب‌تر از اون "چگونه آئورا را نوشتم" بود. تا قبل از آئورا من روایت دوم‌شخص ندیده بودم.
    پاسخ:
    سلام
    داستان جالبی است، و به قول شما شیوه ی روایتش، "تو" درگیر ماجرا می شوی!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی