یادداشت های یک وَرَق

نامش ورقی بوده ... ملک ابد اندر وی!

یادداشت های یک وَرَق

نامش ورقی بوده ... ملک ابد اندر وی!

دو قدم این ور خط

يكشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ق.ظ

همه ی آدم ها شاید یکبار به واسطه قصه ها و فیلم ها خیال عبور از خط را کرده باشند، "خط" برای احمد پوری همان زمان است،او بواسطه آشنایی با یک آدم عجیب تر از این قصه ها، از خط می گذرد، کسی که داستان هایی از آدم های صد سال قبل یا بیشتر می گوید، داستان هایی که خودش یک پای ماجرا بوده است و احمد را وسوسه می کند برای تجربه کردن یکی از آن داستان ها برای اینکه خودش یک پای ماجرا بشود، مثلا برود به چند دهه قبل و از لیبرال ترین آیزا برلین تاریخ در انگلستان نامه ای بگیرد و ببرد در شوروی سوسیالیستی و بدهد به آنا آخماتووا!

رفتن به آنسوی خط احمد را می برد به روزهای بعد از فروپاشی حکومت یکساله ی مستقل تبریز ، وقتی دوران جعفر پیشه وری و ماجرای دموکرات ها تمام شده است و بازمانده هایش به دار کشیده شده اند و به حبس رفته اند و هنوز اگر از کسی بوی کمون ها و اعتقادات فرقه به مشام برسد بی آنکه قانونی نیاز باشد به دردسر می افتد. دور ، دور اراذلی است که دستیار حکومت شده اند و دلی از عزای آدم فروشی در می آورند، سرنوشت انسان به واسطه ی ارزان شدن جانش و زیر تیغ رفتن عقایدش تلخ است، نه به آن سبب که عقیده ات موجب دردسر می شود بلکه به آن سبب که هر آدمی به آنجا رسیده است که عقیده ای بتواند داشته باشد.

احمد از تبریز می گذرد به سوی روسیه ای می رود که از رهبرانش قول گرفته است در سی سال با پیاده سازی برنامه های توسعه اقتصادی کاملا کمونیستی بشود، آنجا که آدم ها تا وقتی که دارند خارج از درونشان حرف می زنند حرفهایشان واگویه ی آن چیزهایی است که حزب به آن ها دیکته کرده است، ما بقی اش باید "خود گویه" هایی باشد که صدایش به بیرون درز نکند.نظارت پلیسی بر همه چیز، اردوگاههای کار اجباری، به کار آمدن پلیس مخفی بیش از هر زمانی،زورگویی و سرکوب، به طرز بی رحمانه ای خارج از روش دیکته شده و فرمایشیِ حکومت زندگی کردن را طاقت فرسا می کند

حزب آن قدر مقام و منزلت دارد که اگر کسی چیزی بگوید که غیر از آمال و آرزو هایی در راستای اهداف شعاری-فرمایشی حزب باشد محکوم می شود، حکمی که صادر می شود به اندازه ای او را تحت فشار قرار می دهد که خودش را از گفتن باز دارد، آنا آخماتووا سمبل شاعری است که حتی سیاسی نیست، اما همین سبب می شود که به شدت تحت نظر باشد، مگر می شود در حکومت تندرو کمونیستی کسی هنری داشته باشد که در خدمت چیزی غیر از حزب باشد، چنین حقی رسمی و غیر رسمی وجود ندارد.استالینیسم تمام آنچه هست را در قبضه خود می خواهد و اولین آنچه می خواهد ببلعد تفکر است.

دو قدم اینور خط اما تفکر را بیدار می کند، ناگهان خواننده را با انبوهی از روایت ها و آدم ها و آرزو ها و هدف ها مواجه می کند، با آدم ها انقلابی، با تسویه های بعد از هر انقلابی، با تفکر وارسته و تفکر حزبی، با خفقان و آزادی، با عشق و استحاله ای که عاشق را در خود زندانی می کند و بیش از همه با سفر، سفر در زمان ، به انگلستان که مهد تفکر راست است و روسیه که خواستگاه تفکر چپ است و ایران! جایی میان این دو که خود نمی داند کدام نسخه درمان دردش است!

زبان، کلمه هایی که جاری می شود تا ما را به یکدیگر آشنا و نزدیک کند ابزار سفر است برای احمد پوری، یگانه بار و بنه ای که با خود دارد زبان هایی است که می داند و دوست دارد تا بیشتر بداند آنها را اما پروای دانسته شدن یا حفظ شأن راوی بودن علت آن است که واژه ها آزادانه به کار برده نمی شوند و احساس احمد پوری عریان نمی شود و خواننده را تا لبه ی بلند خیالی خیال پردازانه می برد اما مجال پر کشیدن داده نمی شود.

*دو قدم این ور خط، احمد پوری، نشر چشمه،1387 


  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ق.ظ
  • زهرا باقری

نظرات  (۱)

  • میله بدون پرچم
  • سلام
    واقعن نسخه‌ای برای درمان ما وجود دارد!؟
    پاسخ:
    سلام
    هزار و یک درد تشخیص داده شده است این سالها
    دریغ از یک نسخه ...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی